گرین گیبلز سرسبز
من از تو ام و تو از من
من سعی خواهم کرد
همه چیز را بیاموزم
همانگونه که تاکنون آموختهام
ای گلهای زیبای صحرایی به من رخصت دهید
تا شما را که زینت بخش روح و جان بودید
به این آب آبی رنگ بسپارم
و در آینهی آب به شما نظاره کنم
و سپس
با تنهایی خویش راه خانه را در پیش گیرم
خدایا دوستت دارم
نگاهم رو به سمتِ تو ؛ شبم آیینه ی ماهه
دارم نزدیکتر میشم ؛ یکم تا آسمون راهه
به دستای نیازِ من ؛ نگاهی کن ازون بالا
من این آرامشه محضو ؛ به تو مدیونم این روزا
تو دیدی من خطا کردم ؛ دلم گُم شد دعا کردم
کمک کن تا نفس مونده ؛ به آغوشه تو برگردم
تو حتی از خودم بهتر ؛ غریبی هامو میشناسی
نمیخوام چترِ دنیارو ؛ که تو بارونِ احساسی
خدایا دوستت دارم ؛ واسه هرچی که بخشیدی
همیشه این تو هستی که ؛ ازم حالم رو پرسیدی
بازم چشمامو می بندم ؛ که خوبی هاتو بشمارم
نمیتونم ! فقط میگم : خدایا دوستت دارم . . .
قطره ای اشک از چشم آسمان بر صورت برف ها چکید
برف،خیس شد...خندید
قطره ی آب دور دنیا را نگاه کرد
با عبور خود راه ها را باز کرد
دستش را روی گرد و خاک گلدان ها کشید
روح خود را مثل نقاب روی گرمای بیابان ها کشید
قطره رفت و رفت
منت دنیا نکشید
راه رفت و ساده
درد کشید
قطره کوچک بود اما دل دریایی داشت
تنها بود اما
در وجود پاک خود،خدایی داشت
قطره راه رفت
سکوت را میان چنگال های خیسش خلاصه کرد
روی ترک های خشک صحرا خود رها کرد و نگهان
گم شد..
قطره اگر چه کوچک بود اما خیلی زود بزرگ شد!
یک روز اما قطره ما از صفحه روزگار محو شد و غروب کرد
چند لحظه بعد میان چشم های شاعری...
آرام آرام طلوع کرد...!!!
منبع:وبلاگ دختری از سرزمین آرزوها
غزل حافظ ۱
الا یا ایها الـساقی ادر کاسا و ناولـها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
بـه بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگـشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افـتاد در دلها
مرا در منزل جانان چه امـن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید مـحـمـلها
بـه می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
کـه سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
شـب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کـجا دانـند حال ما سبکـباران ساحـلها
همـه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نـهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
مـتی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملـها
ترجمه غزل حافظ به انگلیسی
O beautiful
wine-bearer, bring forth the cup and put it to my lips
Path of love seemed easy at first, what came was many hardships.
With its perfume, the morning breeze unlocks those beautiful locks
The curl of those dark ringlets, many hearts to shreds strips.
In the house of my Beloved, how can I enjoy the feast
Since the church bells call the call that for pilgrimage equips.
With wine color your robe, one of the old Magi’s best tips
Trust in this traveler’s tips, who knows of many paths and trips.
The dark midnight, fearful waves, and the tempestuous whirlpool
How can he know of our state, while ports house his unladen ships.
I followed my own path of love, and now I am in bad repute
How can a secret remain veiled, if from every tongue it drips?
If His presence you seek, Hafiz, then why yourself eclipse?
Stick to the One you know, let go of imaginary trips.