♥  baroonak ♥
♥  baroonak ♥

♥ baroonak ♥

کسی را اذیت کردن





Get in someone's hair

معنی: کسی را اذیت کردن



http://s3.picofile.com/file/7834951612/image011.gif


- I know that the children get in your hair, but you should try not to let it upset you so much.
- Listen, Jim. I can't help it. The children bother me and make me very angry.


ترجمه به فارسی


- من می‌دونم که بچه‌ها اذیتت می‌کنند، اما باید سعی کنی نذاری این موضوع تو رو خیلی ناراحت کنه.
- ببین جیم. من نمی‌تونم کاریـش کنم. بچه‌هـا منو اذیـت می‌کنند و منو خیلی عصبانی می‌کنند.


 

با عصبانیت با کسی برخورد کردن





Jump down someone's throat

معنی: یقه کسی را گرفتن، با عصبانیت با کسی برخورد کردن



http://s1.picofile.com/file/7834940642/image015.png


You don't have to jump down my throat! I told you that I'd make it home around 11:50. I don't intend to be late!


ترجمه به فارسی


مجبور نیـستی اینقـدر با عصبانیت با من برخـورد کنی! بهت گفتـم که حـول و حـوش سـاعت 11:50 برمی‌گردم خونه. من قصد ندارم دیر بیام!


لاف زدن، غلو کردن





Shoot off one's mouth


معنی: لاف زدن، غلو کردن


http://s4.picofile.com/file/7834915585/image013.gif

Jim doesn't play tennis very much, but he's always shooting off his mouthabout how good he is. Yet he's fooling nobody. Jim is somewhat of a braggart and everyone knows that he gives opinions without knowing all the facts andtalks as if he knew everything about the game.


 ترجمه به فارسی


جیم زیاد تنیس بازی نمی‌کنه، اما همیشه در مورد اینکه چقدر خوب بازی می‌کنه غلو می‌کنه. البته اون کسی رو دست نمی‌ندازه. جیم تا اندازه‌ای یک «لاف زن» هستش و همه می‌دونند که بدون اینکه همه چیز رو بدونه ابراز عقیده می‌کنه و طوری حرف می‌زنه که انگار همه چیز رو درباره بازی می‌دونه.



کسی را دست انداختن





Pull someone's leg
معنی: کسی را دست انداختن



http://s2.picofile.com/file/7834901391/image018.gif 
- Hey, Al, I was invited to be a judge for the contest.
- Oh, really? You're pulling my leg!


ترجمه به فارسی


  - هی، ال، من برای داوری تو اون مسابقه انتخاب شدم.
- واقعاً؟ تو داری من رو دست می‌ندازی!